نیست یک ساعت قرار،این جانِ بیآرام رایا رب آن آرامِ جانِ بیقرارِ من کجاست؟
روزی، رشتهي كلامت را پاره میکنم و تو را میبوسم.
خـواب نمیبرد مرا
یار نمیخرد مرا
مرگ نمیدرد مرا
آه چه بی بها شدم ...
عباس معروفی
RSS