از 1388
بالاخره اودیسه ی ما هم از سفر برگشت..

بنده خدا سر و همسر که نداره، چقدر به خانوم مادر گفتم در فراقش یک قالیچه با عکس کشتی سیما ببافه، اما گوش نکرد دیگه...!

+ به زودی به همه سر میزنم، پس خواهشاً رو حساب بی وفاییم نذارید..! البته اگه گذاشتید و یا نفرینم کردید یا فحش دادید هم مهم نیست چون من که نیستم بشنوم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 14  توسط آدمک چوبی  |